0 / 12

عوامل موثر در بازی کودکان ( تاثیر سن)

بازی یک فعالیتی طبیعی ، لذت بخش و دلخواه برای کودک می باشد ،

 عوامل موثر در بازی کودکان ( تاثیر سن)

عامل مؤثر در بازی

عوامل متعددی در بازی کودکان تأثیر دارد که مهمترین عوامل آن عبارتند از سن، جنس، هوش و محیط.

تأثیر سن

کودک در هر سنی بازی خاصی را می پسندد، مثلاً طفل در همان روزهای اول علاقه به لگد زدن و حرکت دادن دستها دارد. از اینکه باد در گلو اندازد و از حنجره و دهان صدا خارج کند و لبها را به حرکت در آورد لذت می برد. کمی که بزرگتر می شود اطرافیان با او بازی می کنند و مثلاً خود را مخفی می کنند و بعد ظاهر می شوند و می گویند «دالی» و موجب شادمانی و لذت کودک را فراهم می سازند.

در سالهای اولیه کودکی، الگوی بازی کودکان نشانه تغییر رشدی آنهاست. کودک خردسال بیشتر به بازی انفرادی نیاز دارد که بعدا با بازی موازی دنبال می شود، یعنی دو کودک در کنار هم و نه با یکدیگر به بازی می پردازند. آنها ممکن است از یک وسیله نیز استفاده کنند، ولی مستقل از یکدیگر و بدون ارتباط زیاد با یکدیگر به کار و بازی بپردازند.

کودکان 3 تا 4 ساله، بیشتر به بازی ارتباطی می پردازند، یعنی آنها با کودکان دیگر نیز بازی می کنند و می توانند وسایل خود را تا حد معینی به دیگران بدهند و با آنها شریک شوند ولی در عین حال نمی توانند علایق فردی خود را فدای گروه کنند و به اصطلاح از گروه تبعیت کنند. از سن چهار و چهار و نیم سالگی تا شش سالگی است که کودک بیشتر و بیشتر به بازی اشتراکی روی می آورد، یعنی در موقعیتهای گروهی که هدف مشترکی را دنبال می کنند به بازی گروهی می پردازند. بهترین تقسیم بندی در این باره مربوط به ژان پیاژه می باشد. او معتقد است:

«در جریان رشد سه نوع بازی مشاهده می شود که از نظر ساختار با یکدیگر متفاوتند و به ترتیب یکی پس از دیگری ظاهر می شوند.

الف) بازیهای تمرینی (2 ـ 0 سالگی)

در بیان چگونگی بازیهای تمرینی، پیاژه بازی را وسیله ای برای لذت بردن از حواس می داند، زیرا کودک لمس کردن، چشیدن، گوش کردن، حرکت اعضای بدن و احساس کیفیت مختلف اشیا را از راه به کارگیری حواس درمی یابد و این جریان سبب لذت بردن او می گردد. کودک با استفاده از حواس، از تقلید پا فرا می گذارد، به تکرار می پردازد و حرکاتش از شکل ابتدایی آزمایش و خطا به مهارت می رسد. این حرکات تقلیدی مقدمه ای

می شوند تا کودک بتواند به اعمال پیچیده تری دست بزند.

ب) بازیهای نمادی (5 ـ 2 سالگی)

در این مرحله از بازی که از دو سالگی تا پنج سالگی ادامه می یابد، عناصر جدیدی وارد بازی کودکان می شوند. واقعیتها تغییر شکل می یابند. اشیایی که وجود ندارند به وسیله اشیای دیگر نمایش داده می شوند. از تکه چوبی اسب و با قرار دادن چند بالش در کنار هم خانه و یا باغچه ای می سازند. کودک در این مرحله به تمرین تجربیات زندگی می پردازد و آنها را به شکلهای مختلف تجربه و آزمایش می کند.(6)

ج) بازیهای باقاعده (11 ـ 7 سالگی)

در ان مرحله اثرات بازی برای تمام عمر باقی می ماند و همزمان با رشد کودک و گذشت زمان به صورت کاملتری انجام می شود. بازیهای باقاعده معمولاً قواعد آنها از بزرگترها به کوچکترها یا از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.(7) در بازیهای باقاعده رقابت وجود دارد و علاوه بر آن در هر بازی قراردادهایی وجود دارد که نهادی شده است و با قراردادهایی که ممکن است دایمی بوده و یا بر اساس موافقت موقتی خود بازیکنان باشد.

همان طور که ملاحظه می کنید در هر سنی کودک بازیهای خاصی را می کند و بعضی از آنها را رها می کند، مثلاً بچه های کودکستان، بازی با مکعبهای چوبی را رها می کنند زیرا اشیایی از قبیل رنگ، گل رس، مداد رنگی و ... فعالیتهای جالبتر و متنوع تری را به آنها عرضه می کنند. وقتی اسباب بازی ها و عروسکهای خود را نمی تواند جاندار فرض کند این بازیها نیز جذابیت خود را از دست می دهد و کم کم به سوی بازیهایی مثل فوتبال، بسکتبال، شطرنج و بازیهای فکری پیچیده می رود که نیازهای فکری، جسمی، روانی و اجتماعی را بهتر برآورده می کند.

 

منبع: هارلوک الیزابت، بازی، ص5، ترجمه وحید روان دوست.

 

بازی یک فعالیتی طبیعی ، لذت بخش و دلخواه برای کودک می باشد ،